بسم الله

 

همونطور که انتظارش رو داشتم بچه ها تا ساعت 11 خوابیدن . خودم دیشب نزدیکای سه خوابم برد و شیش صبح بخاطر دل درد بیدار شدم تا هفت ، هفت و نیم دوباره خوابیدم تا 10. وقتایی که اینطوری ساعت خوابم از دستم در میره رو دوست ندارم ولی اگر شب قبلش خوب گذشته باشه میگم ارزششو داشت. دیشب خوب گذشت.

امروز بخاطر روز دانشجو غذا مجانی بود نوشیدنی هم میدادند . با دوتا از هم اتاقیام تصمیم گرفتیم تا سلف رو پیاده بریم و یه قسمتی از مسیر رو هم دویدیم. خیلی شلوغ بود و صف طولانی ولی اینقدر شوخی کردیم و خندیدیم خیلی زود گذشت. 

دو سه روزه درست و حسابی درس نخوندم. 

سعی میکنم زندگی رو خیلی جدی نگیرم ولی تاثیرات مشکلات روحی که بهشون توجه نمیکنم داره خودش رو روی جسمم نشون میده. ریزش موهام زیاد شده کف دستم پوسته پوسته میشه و منی که سالهاست جوش نزدم داره دونه دونه جوش توی صورتم پدیدار میشه و دقت کردم این علائم بعد از گذشتن یه شبو روز سخت بدترم میشه. 

برای امروز فقط خواهرزادم و دوتا از دوستام برام متن تبریک فرستادند.البته خیلیم چیز مهمی نیست که بقیه یادشون بره . برای من به شخصه اینکه روز دانشجو یا روز دختر یا تولدم رو بهم تبریک نگن هیچ ناراحتی به وجود نمیاره ، اما تبریکه بهم انرژی و حس خوبی میده. کلا خوبه حس کنی یکی یه جا به یادته:)

 

​​​​​​آقا خلاصه اگر دانشجویید و این متن رو می‌خونید روزتون خیلی خیلی مبارک. (اگر کنکوری هستید واقعا امیدوارم سال دیگه این روز رو بهتون تبریک بگن).

دومین سال دانشجویی

خیلی ,تبریک ,میشه
مشخصات
آخرین مطالب این وبلاگ
آخرین جستجو ها